جبران

تا تونسته از ما بیگاری کشیده! همش میگه ایشالا عروسیت جبران کنم... اما من که می دونم. اگه برای عروسی هم بیادش، یه جوری برای خودش و بچه هاش پرتغال پوست میگیره که ناخنهای بلند و لاک زدش خراب نشه!

(البته تقصیر خودش هم نیست، زمونه عوض شده. دیگه گذشته اون زمانی که اینجور آدما بیان برا عروسی آدم برنج آبکش کنن یا سبزی پاک کنن! پختن و شستن و پذیرایی همش با رستوران و تالاره...)

نوشته شده توسط سپهر در یکشنبه 18 اسفند 87 -
تمام شد

کنکور تمام شد. خیلی سخت بود خیلی سخت. سوالات عجیب غریب و طولانی بودن. البته من هم به اندازه کافی نخونده بودم. حدود یک ماه نا امیدی بهم غلبه کرده بود و نمیذاشت بخونم. تنهایی هم مزید بر علت شده بود.
حالا کنکور آزاد هم تو راهه. تا الان که چند روز گذشته هنوز حس خوندن نیست. اما هرجوری هست از شنبه باید شروع کنم.
امیدوارم که حوصله اش رو داشته باشم

نوشته شده توسط سپهر در سه شنبه 29 بهمن 87 -
کنکور ارشد

قرار شد برم واسه کنکور ارشد کامپیوتر بخونم.

این مدت دیگه اینترنت نمیام.

برام دعا کنید که قبول بشم

نوشته شده توسط سپهر در جمعه 26 مهر 87 -