يه جوك باحال
يارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان ميرفته.
يهو ميبينه يك موتور گازی ازش جلو زد!
خيلی شاكی ميشه، پا رو ميذاره رو گاز، با سرعت دويست از بغل موتوره رد ميشه.
يك مدت واسه خودش خوش و خرم ميره.
يهو ميبينه موتور گازيه غيييژ ازش جلو زد!
ديگه پاك قاط ميزنه،پا رو تا ته ميذاره رو گاز.
با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه.
همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته،يهو ميبينه موتور گازيه مثل تير از بغلش رد شد!!!
طرف كم مياره، راهنما ميزنه،مي ايسته كنار، به موتوريه هم علامت ميده بزنه كنار.
خلاصه دوتايی واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه، ميره جلو موتوريه،ميگه:آقا من مخلصتم،فقط بگو چطور با اين موتور گازی بنز ما رو سوسک کردی؟!
موتوريه با رنگ پريده،نفس زنان ميگه:والله ... داداش ... خدا پدرت رو بيامرزه واستادی ... آخه ... كش شلوارم گير كرده بود به آينه بغلت!!!
نوشته شده توسط سپهر در چهارشنبه 30 شهريور 84 -
چشمات
اولش فكر نمي كردم كه دلم رو برده باشه
يا دلم گول چشاي روشنش رو خورده باشه
اما نه، گذشت و ديدم دل من ديوونه تر شد
به تو گفتم و دلت از قصه من با خبر شد
آخ كه چه لذتي داره ناز چشماتو كشيدن
رفتن يه راه دشوار واسه هرگز نرسيدن
مي دونم دوستم نداري مثه روزاي گذشته
من خودم خوندم تو چشمات يه كسي اونو نوشته
مي دونم فرقي نداره واست عاشق بودن من
مي دونم واست يكي شد بودن و نبودن من
اما روح من يه درياست پر از موج و تلاطم
ساحلش تويي و موجاش خنجرهاي حرف مردم
آخ كه چه لذتي داره ناز چشماتو كشيدن
رفتن يه راه دشوار واسه هرگز نرسيدن
چشمات
نوشته شده توسط سپهر در جمعه 26 شهريور 84 - نظرسنجی غیر فعال است
روزهاي بي خاطره
صبح روز بيستم شهريور تا به محل كارم رسيدم، پريدم پشت كامپيوترم و بعد از بالا اومدن كامپيوتر اينترنت اكسپلورر رو باز كردمو رفتم سراغ لينكي كه شب قبلش پيدا كرده بودم.
همه چپ چپ نگاه مي كردن چي شده سپهر اينطور مشتاقانه وارد اينترنت شده!
لينك مذكور لينك دانلود آخرين آلبوم سياوش قميشي به نام روزهاي بي خاطره بود. وقتي به هم اتاقي ها گفتم كه دارم آلبوم جديد سياوش رو دانلود مي كنم خيلي خوشحال و متعجب شدن، متعجب براي اين كه با اين كه يه هفته از release شدن آلبوم نميگذره لينك دانلودش تو اينترنت اومده!
بعد از يك ربع دانلود تمام شد و براي همه آلبومو share كردم و كل روز هدست ها به گوششون بود و كل اتاقمون داشتن به اين آلبوم گوش مي دادن
لينك هاي دانلود:
1
2
3
4
5
6
7
8
فرداش يكي از همكارا به دوستاش گفته بود كه من آلبوم جديد سياوش رو دارم و دوستاش گفته بودن امكان نداره به اين زودي به ايران برسه! حتما سياوش تقلبيه! خلاصه سر يه پيتزا شرط مي بندن. بعد همكارمون ميره آلبومو براشون ميذاره تا بشنون. مي گفت همه از تعجب داشتن شاخ در مي اوردن! بعدش بهشون ميگه اول پيتزاتونو بدين تا بدم از آلبوم كپي بگيرين!
نوشته شده توسط سپهر در چهارشنبه 24 شهريور 84 - نظرسنجی غیر فعال است
خيلي خسته ام خيلي
يه متن جالب از توي شبكه كامپيوترهاي محل كارم پيدا كردم ظاهراً مال يه وبلاگ بوده اما متأسفانه آدرسشو نمي دونم...
"خيلي خسته ام خيلي"
"الان حدود 1 سال است که خيلي خسته ام و اين هفته آخر هم که ديگه دارم از پا مي افتم. چرا ؟ هميشه فکر مي کردم کمي تنبل ام
اما حالا دقيقا حساب کرده ام و متوجه شده ام که خيلي کار مي کنم. ببينيد ما توي ايران 72 ميليون جمعيت داريم که 13 ميليون اونها بازنشسته هستند. پس مي مونه 59 ميليون نفر. از اين تعداد، 24 ميليون دانش آموز و دانشجو هستند يعني براي انجام کارها فقط 35 ميليون نفر باقي مي مونند. توي کشور 10 ميليون نفر هم توي ادارات دولتي شاغل هستند که خب عملا کاري انجام نمي دن.
پس براي پيش بردن کارها تنها 25 ميليون نفر باقي مي مونند. از اين 25 ميليون نفر هم تقريبا 4 ميليون نفر آخوند و ملا و سانسورچي اينترنت و نماينده مجلس هستند پس فقط 21 ميليون باقي مي مونن و اگر بدونيم که تقريبا 17 ميليون آدم جوياي کار داريم، معنيش اين خواهد بود که کل کارهاي مملکت رو 4 ميليون نفر دارن انجام مي دن.
اما حدود 2 ميليون نفر هم نيروهاي مسلح داريم و اين يعني فقط 2 ميليون نفر نيروي کار باقي مي مونن. از بين اين دو ميليون نفر، 646.900 عضو پليس و وزارت اطلاعات و نيروهاي سرکوب هستند پس کلا مي مونه1.353.100. حالا اين وسط 649.876 نفر بيمار داريم که قدرت کار ندارند و بار کارهاي کشور افتاده روي دوش 806.200 نفر از جمعيت.
فراموش کردم بگم که ما حدود 806.186 نفر هم ممنوع القلم، ممنوع التصوير، ممنوع الصدا و ديگر انواع زنداني داريم پس کل کارهاي کشور افتاده روي دوش 14 نفر! از اين چهارده نفر 12 تاشون عضو شوراي نگهبان هستند و پس متوجه مي شيم که کل کارهاي کشور افتاده روي دوش دو نفر: من و تو ! و تو هم که داري وبلاگ مي خوني...."
نوشته شده توسط سپهر در پنج شنبه 30 تير 84 - نظرسنجی غیر فعال است
رجیستری
توی یکی از forum ها که بحث درباره ترفند های رجیستری از جمله روش از کار انداختن
موس و کیبرد و حتی ویندوز! بود یه نفر پست جالبی به این شرح نوشته:
من ريجيستر - ميجيستر بيل ميرم
فقط اگه هارد دوستتون رو در اختيار گرفتيد سعي كنيد فايل kernell32.dll رو rename
كنيد تا به ازاي هر ريستارت سيستم 7 نسل پشت شما از فحشهاي دوستتون
بهره مند بشن!
نوشته شده توسط سپهر در يكشنبه 19 تير 84 - نظرسنجی غیر فعال است
عشق و جنگ
Love is like WAR
Easy to start
Difficult to end
and IMPOSSIBLE to forget
So be aware of that and don't fell in love with anybody
نوشته شده توسط سپهر در پنج شنبه 9 تير 84 - نظرسنجی غیر فعال است
کردان
دخترهاي کامپيوتر 83 تصميم گرفته بودند يک اردوي يک روزه به کردان راه بندازن. به ما پسرها هم گفته بودند که بياييم.
از اونجا که براي هر کاري بايد نماينده هاي رشته کامپيوتر - که يکي از پسرها و يکي از دخترها انتخاب مي شه - برای هماهنگ کردن با دانشگاه اقدام کنند و هيچ کدوم از دوستام حاضر نشده بودند نماينده پسرها بشن ، اردو کنسل شد.
حالا ديگه حتماً دخترها به بي بخار بودن پسرهاي همکلاسيشون مطمئن شدند! و احتمالاً بدشون نمیاد که با دندوناشون ریز ریزمون کنند!!
نوشته شده توسط سپهر در جمعه 20 خرداد 84 - نظرسنجی غیر فعال است
تولد
امروز، روز تولدمه
تولدم مبارک!
نوشته شده توسط سپهر در جمعه 13 خرداد 84 - نظر سنجی غیر فعال است